تغییر در حکمرانی علم برای رسیدن به دانشگاه کارآفرین

معاونت آموزش و کارآفرینی
۱۹ بهمن ۱۴۰۰ | ۱۸:۴۸ کد : ۲۴۱۸ آرشیو ۱۴۰۰
تعداد بازدید:۳۱۲
تغییر در حکمرانی علم برای رسیدن به دانشگاه کارآفرین

تغییر در حکمرانی علم برای رسیدن به دانشگاه کارآفرین

رسیدن به نسل سوم دانشگاه‌ها نیازمند بسترسازی است؛ مساله‌ای که باعث شده طی چند سال اخیر نظام آموزش عالی کشور تلاش کند مولفه‌های کلیدی برای تحقق این مساله را تا حد زیادی تامین کند.

به گزارش بازارکار به نقل از آنا، تغییر نسل در دانشگاه‌ها امری اجتناب‌ناپذیر است؛ امری که نه‌تنها باعث می‌شود ریل‌گذاری حرکت مراکز آکادمیک به‌روزرسانی شود بلکه بخش‌های مختلف جوامع هم از اثرات آن بهره‌مند خواهند شد. با پیچیده‌شدن شرایط در حوزه‌های مختلف برای دنیای امروز، دانشگاه‌ها هم مجبور شدند به‌تدریج درکنار انجام ماموریت آموزشی و پژوهشی، در راستای توسعه اقتصادی در سطوح مختلف ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی هم نقش‌آفرینی داشته باشند. از سهم دانشگاه‌ها در رشد اقتصادی کشورها با عنوان دانشگاه نسل سوم یا کارآفرین نام برده می‌شود. اما نمی‌توان این مهم را کتمان کرد که رسیدن به نسل سوم دانشگاه‌ها نیازمند بسترسازی است؛ مساله‌ای که باعث شده طی چند سال اخیر نظام آموزش عالی کشور تلاش کند مولفه‌های کلیدی برای تحقق این مساله را تا حد زیادی تامین کند. در این میان اعضای هیات‌علمی دانشگاه‌ها تلاش دارند در تحقیقات پژوهشی خود نه‌تنها چالش‌های موجود در این عرصه را مورد بررسی قرار دهند، بلکه با نگاهی به آینده، لزوم رسیدن به نسل سوم دانشگاه‌ها را تبیین کنند. در همین راستا در این گزارش، چهار مقاله‌ای که طی ۶ ماه گذشته توسط مجلات معتبر علمی کشور در این زمینه به چاپ رسیده، آورده شده است.

لزوم بازاندیشی حکمرانی آموزش عالی برای رسیدن به دانشگاه کارآفرین

«ترکیب‌پژوهی شاخص‌های اکوسیستم کارآفرینی دانشگاهی» عنوان مقاله‌ای است که توسط احمد کیخا و جواد پورکریمی، دانشجوی دکتری اقتصاد و مدیریت آموزش عالی دانشگاه تهران و استادیار گروه مدیریت و برنامه‌ریزی آموزشی این دانشگاه در فصلنامه توسعه کارآفرینی منتشر شده است. همان‌طور که در چکیده این مقاله هم آمده، هدف از این پژوهش، شناسایی شاخص‌های اکوسیستم کارآفرینی دانشگاهی است. همچنین برحسب هدف کاربردی و برحسب گردآوری اطلاعات کیفی - ترکیب‌پژوهی بوده و جامعه آماری و حجم مطالعاتی هم شامل تمام مطالعات پژوهشی در زمینه اکوسیستم کارآفرینی دانشگاهی است که با کلیدواژه‌های تخصصی در بازه زمانی ۸۷ تا ۹۹ در پایگاه‌های معتبر داخلی و خارجی جست‌وجو شده است. در این مقاله درنهایت ۴۳ مقاله به تحلیل نهایی رسید و براساس یافته‌های به دست آمده هم ۱۲ کلمه زیرشاخص‌ها در قالب ۳۳ مقوله فرعی ثانویه یعنی پداگوژی کارآفرینی (برنامه‌های آموزشی کارآفرینی، برنامه‌های درسی کارآفرینی)، کارآفرینی تحقیقات دانشگاهی (مدیریت تحقیقات دانشگاهی، هدفمندسازی تحقیقات دانشگاهی، توسعه تحقیقات دانشگاهی)، کارآفرینی دانشگاهی (نهادسازی کارآفرینی، توسعه تعاملات کارآفرینی، توسعه رویدادهای کارآفرینی، تعامل مستمر دانشگاه با صنعت، راهبردهای کارآفرینی، مدیریت فعالیت‌های کارآفرینی)، حکمرانی خوب (سیاستگذاری سیاسی، سیاستگذاری اقتصادی، جمع‌سپاری در حکمرانی)، حکمرانی در آموزش عالی (رهبری آموزش عالی، مدیریت نوین دانشگاه‌ها)، نیروی انسانی کارآفرین (توسعه سرمایه انسانی اعضای هیات‌علمی، دانشجویان و کارکنان، مدیریت منابع انسانی)، حمایتی و تشویقی (سازوکارهای حمایتی، سازوکارهای تشویقی)، مالیه کارآفرینی (تامین منابع مالی، تخصیص منابع مالی، مدیریت و برنامه‌ریزی مالی)، قانونی- نظارتی (سازوکارهای قانونی، سازوکارهای نظارتی)، ظرفیت‌سازی‌های سخت (ظرفیت‌سازی سخت درون‌دانشگاهی، ظرفیت‌سازی سخت برون‌دانشگاهی)، ظرفیت‌سازی‌های نرم (فرهنگ درون‌دانشگاهی، فرهنگ برون‌دانشگاهی) و فضاسازی رقابتی (رقابتی‌سازی درون‌دانشگاهی و رقابتی‌سازی برون‌دانشگاهی) دسته‌بندی شدند.

این مقاله به این پرسش پاسخ می‌دهد که شاخص‌های اکوسیستم کارآفرینی دانشگاهی کدام است؟ گردآورندگان این پژوهش، آموزش کارآفرینی، تدوین برنامه درسی کارآفرینی، ارتقای کیفیت پژوهش‌ها، تجاری‌سازی تحقیقات، قراردادهای پژوهشی مشترک با صنعت، توسعه تعاملات بین کارآفرینان منطقه‌ای و… را به‌عنوان برخی شاخص‌های این کارآفرینی معرفی می‌کنند. در نتیجه‌گیری این مقاله به چالش‌های موجود در نظام دانشگاهی کشور برای رسیدن به نسل سوم دانشگاه‌ها آمده است: «یکی از چالش‌های امروز نظام دانشگاهی ایران کیفیت تحقیقات دانشگاهی است. با وجود اینکه رشد کمی در عرضه تحقیقات دانشگاه رخ داده است اما نتوانسته‌اند گره‌گشا باشند و توسعه بایسته‌ای را به ارمغان آورند. از مباحث دامنه‌دار آموزش عالی ایران، ارتباط دانشگاه و صنعت است که علی‌رغم تلاش‌های وافر دانشگاهیان پیوسته این امر مسکوت مانده است. یکی از دلایل این امر ریشه در شکل‌گیری ساختار دانشگاه در ایران دارد که همواره وابسته به دولت بوده است و با دید کارگزار دولت در پرورش دانش‌آموختگانی دولتی و… به آن نگریسته می‌شود. دانشگاه‌ها از دل جامعه و مسائل آنها با دید منطقه‌ای شکل نگرفته‌اند. شیوه حکمرانی و سکانداری آموزش عالی نیز تاثیر قابل‌توجهی در پیاده‌سازی اکوسیستم کارآفرینی دانشگاهی دارد. در نظام آموزش عالی ایران به دلیل تعدد مراکز تصمیم‌گیر، ضعف استقلال دانشگاه‌ها، سیاست‌زدگی، نگاه مقطعی و کوتاه‌مدت مدیران و... نیازمند بازاندیشی در تمام ساختارهای حکمرانی آموزش عالی هستیم

۸ پیشنهاد برای توسعه دانشگاه کارآفرین

«ارائه الگوی راهبردی منابع انسانی برای تحقق دانشگاه کارآفرین» عنوان یکی‌دیگر از مقالاتی که است که توسط رسول عاشری، دکتری مدیریت دولتی دانشگاه تهران، حسن زارعی‌متین، استاد گروه مدیریت دولتی دانشگاه تهران و حمیدرضا یزدانی، استادیار گروه مدیریت دولتی دانشگاه تهران در نشریه مدیریت در دانشگاه اسلامی منتشر شده است. در چکیده این مقاله درباره یافته‌های این تحقیق این‌طور آورده شده است: «با بررسی مصاحبه‌های به عمل آمده با خبرگان، ۴۶ زیرمولفه، ۱۱ مولفه در قالب سه بعد اصلی شامل ابعاد الزام‌آور، بسترساز و تسهیل‌گر شناسایی شدند. مولفه‌ها شامل تعریف و تعیین مضامین راهبردی، سیاست‌های حاکم بر جامعه، عوامل مدیریتی، توسعه ظرفیت‌های درونی دانشگاه، منابع مالی، منابع دانشی، ساختار کارآفرینانه، فرهنگ‌سازی و آموزش، سازوکارهای پشتیبانی فراسازمانی، سازوکارهای حمایتی - انگیزشی و شبکه‌سازی بود.

در بخشی از این پژوهش درباره اثرات حرکت دانشگاه‌ها به سمت کارآفرینی آمده است: «توجه به مقوله کارآفرینی به اعتبار پیامدهای ارزشمند خود، اقبال گسترده مجامع علمی و دانشگاهی را با خود همراه ساخته است و می‌رود تا به حمایت‌های بخش‌های دیگر جامعه، مانند بخش صنعت و کسب‌وکار، تجارت و بازار به یکی از آرزوهای دیرینه که همانا همکاری و هماهنگی دانشگاه و صنعت است، منجر شود. این امر موجب تغییر نقش سنتی دانشگاه‌ها و پذیرش نقش جدید خود به‌عنوان دانشگاه کارآفرین شده است. بنابراین دانشگاه‌ها، ماموریت‌ها و روابط را به‌منظور کمک به توسعه اقتصادی و اجتماعی درعین حفظ پایداری خود در نظر گرفته‌اند. درحال حاضر دانشگاه کارآفرین به‌عنوان نمود عینی ارتباط صنعت و دانشگاه، افق‌های نوینی از اشتغالزایی و کارآفرینی را در سطح گسترده فراروی دست‌اندرکاران و مدیران قرار داده است، بنابراین لزوم توجه به آن ضروری به نظر می‌رسد.» این پژوهش در بخش نتیجه‌گیری هشت پیشنهاد را برای توسعه دانشگاه کارآفرین ارائه داده است. تحقیق در راستای موانع کارآفرینی در سطح دانشگاه‌های دولتی کشور (حداقل ۱۰ دانشگاه برتر)، توسعه و تقویت فرهنگ کارآفرینی از طریق برگزاری همایش‌ها، سمینارها و تشویق فعالیت‌های کارآفرینانه از طریق استقرار سیستم پاداش، امکان‌سنجی تدوین آیین‌نامه ارتقای اعضای هیات‌علمی براساس شاخص‌های کارآفرینی، اختصاص درصدی از بودجه سالانه دانشگاه به پژوهش‌ها و طرح‌های مطالعاتی منظم و جامع مرتبط با کارآفرینی به‌ویژه دانشگاه کارآفرین در قالب اعتبار ویژه، بررسی مدل حاصل از این تحقیق به روش‌های دیگر ازجمله روش‌های کمی و آماری در دانشگاه‌های مادر در راستای افزایش تعمیم‌پذیری آن، تعریف فعالیت‌های کارآفرینی در چشم‌انداز دانشگاه و طراحی و تدوین برنامه‌های راهبردی و عملیاتی برای دستیابی به توسعه دانشگاه کارآفرین، برگزاری و توسعه دوره‌های آموزش به‌منظور تقویت دانش، تجربیات و مهارت‌های کارآفرینی اعضای هیات‌علمی و تمرکز مطالعاتی بر سه بعد الگوی تحقیق حاضر، شامل الزامات، ابعاد بسترساز و عوامل تسهیل‌گر به‌صورت مجزا و پیشنهادات مطرح‌شده در این پژوهش است.

۱۲ توصیه سیاستی برای توسعه زیست‌بوم کارآفرینی در دانشگاه

«شناسایی عوامل بازدارنده توسعه زیست‌بوم کارآفرینی دانشگاه کارآفرین» هم که توسط احمد کیخا، دانشجوی دکتری اقتصاد و مدیریت مالی آموزش عالی، گروه مدیریت و برنامه‌ریزی آموزشی دانشگاه تهران و میترا عزتی، استادیار گروه مدیریت و برنامه‌ریزی آموزشی دانشگاه تهران در مجله مدیریتی نوآوری مننتشر شده، به شناسایی موانع درونی و بیرونی در راستای ایجاد زیست‌بوم کارآفرینی در دانشگاه کارآفرین پرداخته که براساس آنچه در چکیده این مقاله آمده، برای این مهم از روش فراترکیب، پایگاه‌های اطلاعاتی معتبر بین‌المللی در بازه سال‌های ۲۰۰۸ تا ۲۰۲۰ و داخلی در بازه ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۹ جست‌وجو و ۵۹ منبع برای تحلیل استفاده شده بود. یافته‌های پژوهش در بخش موانع بیرونی ایجاد زیست‌بوم کارآفرینی شامل هفت مقوله فرعی اولیه (ساختار سنتی حکمرانی، قوانین و نظارت ناکارآمد، مالیه کلان ناکارآمد، سیاستگذاری غیرموثر در آموزش عالی، ضعف در ظرفیت‌های نرم جامعه، نبود سازوکارهای حمایتی و تشویقی در سطح کلان، ضعف در ظرفیت‌های سخت جامعه) است. موانع درونی ایجاد زیست‌بوم کارآفرینی در برگیرنده هشت مقوله فرعی اولیه حکمرانی نامناسب داخل دانشگاه، پداگوژی غیرکارآفرین، گسست دانشگاها با صنعت، قوانین و نظارت نامناسب داخل دانشگاه، مالیه دانشگاهی ناکارآمد، ضعف در ظرفیت‌های نرم داخل دانشگاه، نبود سازوکارهای حمایتی و تشویقی در سطح درون‌دانشگاه و ضعف در ظرفیت‌های سخت داخل دانشگاه بوده است.

این پژوهش نیز در بخش جمع‌بندی ۱۲ توصیه سیاستی برای نظام آموزش عالی کشور ارائه کرده است؛ اصلاح ساختار حکمرانی کشورها و حرکت به سمت شیوه حکمرانی مطلوب و ارتقای وضعیت حکمرانی در ۶ شاخص بانک جهانی: حق اظهارنظر و پاسخگویی، شاخص ثبات سیاسی، کارایی و اثربخشی دولت، کیفیت قوانین و مقررات، حاکمیت قانون و کنترل فساد، اصلاح ساختار اقتصادی کشورها از رهگذر کوچک‌سازی دولت و توسعه همکاری بخش خصوصی، الحاق به اقتصادهای جهانی و ایجاد سیاست‌هایی برای ثبات پولی و بازار، توجه به نشانگرهای اقتصاد دانش‌بنیان و سرمایه‌سازی و سرمایه‌گذاری متناسب با آن جهت محقق‌شدن، تمرکززدایی و شبکه‌سازی و نحوه سیاستگذاری در آموزش عالی کشورها از طریق جمع‌سپاری تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری به شکل پایین به بالا با حضور نمایندگان همه ذی‌نفعان، انجام اقداماتی برای اصلاح و تکمیل زنجیره به اشتراک‌گذاری یا انتشار دانش در قالب پلتفرم تکنولوژیکی، بازنگری در قوانین موجود و تدوین قوانین جدید متناسب با شرایط و به دور از تمرکزگرایی و برخورد سلیقه‌ای توام با نظارت اثربخش بر چگونگی اجرای قوانین، توسعه دیپلماسی علم و فناوری کشورهای درحال توسعه با کشورهای پیشرفته و حضور فعال در بازار بین‌المللی آموزش عالی، اصلاح نظام بودجه‌ریزی کشورها مبتنی‌بر عملکرد و اثربخشی فعالیت‌ها توأم با تنوع‌بخشی به درآمد دانشگاه‌ها، نهادسازی برای تداوم ارتباط دانشگاه‌ها با صنایع با تاکید بر ظرفیت‌های منطقه‌ای، اصلاح خرده‌فرهنگ‌های جوامع با توجه به فعالیت‌های کارآفرینی و تغییر ارزش‌های اجتماعی به این سمت، نظام‌مندسازی نظام پژوهشی آموزش عالی کشورها با تاکید بر نیازهای ملی و مسائل جهانی توام با تخصیص منابع مالی بیشتر به پژوهش‌های دانشگاهی با توجه به بالابودن نرخ بازده تحقیقات دانشگاهی، توسعه زیرساخت‌های نرم‌افزاری و سخت‌افزاری دانشگاه‌ها و جامعه در راستای توسعه زیست‌بوم، ایجاد و توسعه فضای رقابتی سالم و مبتنی‌بر اعتماد در اقتصاد ملی، بازارها و دانشگاه‌ها و بازنگری و تدوین برنامه‌های آموزشی و درسی با نگاهی کارآفرینانه و میان‌رشته‌ای.

نقش رهبر تحول‌گرا در رسیدن به دانشگاه کارآفرین

«ارائه مدل آینده‌پژوهی براساس سبک رهبری تحول‌آفرین: رویکردی به توسعه دانشگاه‌های کارآفرین» هم یکی‌دیگر از مقالاتی است که در ارتباط با دانشگاه‌های کارآفرین و توسط سمیه علیمحمدی‌معدنویی، دانشجوی دکتری دانشگاه آزاد اسلامی واحد بین‌المللی کیش، آمینه حامدی، عضو هیات‌علمی مدیریت آموزشی واحد تهران‌جنوب و مجتبی معظمی، عضو هیات‌علمی مدیریت آموزشی واحد تهران شمال در فصلنامه توسعه آموزش جندی‌شاپور منتشر شده است. این مقاله با هدف ارائه مدل آینده‌پژوهی براساس سبک رهبری تحول‌گرا با رویکرد توسعه دانشگاه‌های کارآفرین است. جامعه آماری این تحقیق، ۷۲ نفر از مسئولان و مدیران و معاونان دانشگاه‌های کارآفرین و مهارتی شامل دانشگاه تهران، تربیت‌مدرس، فرهنگیان، فنی و حرفه‌ای و فردوسی مشهد بوده‌اند. همچنین مولفه‌های تحقیق، از طریق مصاحبه با خبرگان استخراج شده است. براساس چکیده این تحقیق برای تعیین رتبه‌بندی و تاثیرگذاری و تاثیرپذیری مولفه‌های تحقیق از نرم‌افزار MicMac استفاده شده و سناریوهای مناسب به دست آمده است. براساس نتایج این تحقیق، سبک رهبری تحول‌گرا تاثیر زیادی بر توسعه کارآفرینی در دانشگاه‌ها دارد. در بخشی از این مقاله آمده است: «رهبری تحول‌آفرین برای عملی‌شدن به چهار مولفه یا عامل که به عنوان عناصر تشکیل‌دهنده این نظریه نیز شناخته شده‌اند، نیاز دارد. این عوامل عبارتند از: نفوذ آرمانی (ویژگی‌های آرمانی- رفتارهای آرمانی): در این حالت فرد، خصوصیات رهبر کاریزماتیک را دارد، مورداعتماد و تحسین زیردستان است؛ زیردستان او را به‌عنوان یک الگو و مدل می‌شناسند و سعی می‌کنند همانند او شوند. نفوذ آرمانی شامل ویژگی‌های آرمانی و رفتارهای آرمانی است. انگیزش الهام‌بخش: رهبر کارکنان را ترغیب می‌کند تا به هدف و قابلیت دستیابی به آن با تلاش، باور پیدا کنند. این افراد معمولاً نسبت به آینده و قابل‌دسترس بودن اهداف خوش‌بین هستند.

ترغیب ذهن یک رهبر به‌صورت ذهنی کارکنان را بر می‌انگیزد. این رهبران پیروان‌شان را تشویق می‌کنند که در حل مسائل خلاقانه برخورد کنند و فروض بدیهی را مورد سوال قرار دهند. آنها پیروان را ترغیب می‌کنند مشکلات را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار دهند و فنون حل مساله نوآورانه را پیاده کنند. ملاحظات فردی: رهبر نیازهای احساسی زیردستان را برآورده می‌کند. این رهبران نیازهای افراد را تشخیص می‌دهند و به آنها کمک می‌کنند تا مهارت‌هایی که برای رسیدن به هدف مشخص لازم دارند را پرورش دهند. این رهبران ممکن است زمان قابل‌ملاحظه‌ای را صرف پرورش‌دادن، آموزش و تعلیم کنند. نگارندگان این پژوهش در بخش نتیجه‌گیری نیز به نقش رهبران تحول‌گرا برای رسیدن به دانشگاه کارآفرینی اشاره می‌کنند. به‌طوری‌که در این بخش از مقاله آمده است: «از آنجایی‌که دانشگاه‌ها به‌عنوان متولیان اصلی تربیت و پرورش منابع انسانی متخصص در جامعه نقش اساسی دارند، توجه به مقوله کارآفرینی در دانشگاه به توسعه بهتر این امر کمک می‌کند. از دانشگاه انتظار می‌رود مسیر کاربردی کردن و بهره‌برداری از قابلیت‌های ایجادشده در دانش‌آموختگان را از طریق توسعه قابلیت‌ها و فعالیت‌های کارآفرینانه، هموار کند. از وظایف دانشگاه ارائه آموزش‌های مرتبط با رشته و آموزش مهارت‌های کسب‌وکار و کارآفرینی است. درعین حال یک رهبر تحول‌گرا، این امکان را برای دانشگاه‌ها فراهم می‌کند تا از طریق توانمندسازی کارکنان و استفاده بهینه و موثر از استعدادها و توانایی‌های بالقوه آنان، موجب بهسازی و تعالی منابع انسانی و به‌تبع آن رشد و بالندگی فعالیت‌ها و قابلیت‌های کارآفرینی در دانشگاه‌ها شوند. بنابراین، شناخت عوامل موثر در توانمندسازی موجب پرورش منابع انسانی کارآمد، تولید دانش و فناوری، آرمان‌های توسعه ملی، همراه با آینده‌نگری در آموزش عالی درجهت برنامه‌ریزی بهتر و توسعه کارآفرینی و رشد اقتصادی و اجتماعی می‌شود.» ‌‌‌‌‌‌


( ۱ )

نظر شما :